فرقانی: رسانه ها به گفتگوهای تفاهمی دامن بزنند
اساتید ارتباطات و مسئولان همواره در سخنرانی ها و جلسه های دانشگاهی و سیاسی از عصر ارتباطات، جریان ازاد اطلاعات و لزوم همگام شدن با دهکده جهانی سخن به میان می آورند با این حال در حد نظریه باقی مانده و هربار شاهد ایجاد محدودیت ها و بن بست های ارتباطی هستیم. اما چرا با وجود این بحث ها باز هم در ایران توسط گروهی ایجاد بنبستهای ارتباطی مثل فیلتر شدن فیس بوک، توییتر ، تلگرام و … تشویق میشود ؟ پیامدهای این نوع تصمیم گیری ها چیست و باید چکار کرد؟
محمد مهدی فرقانی رئیس دانشکده علوم ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی در گفتگو با شفقنا رسانه به بیان چرایی این مسئله می پردازد و توضیح می دهد: دلیل اصلی را باید از همین تصمیم گیرندگان پرسید ولی امکانات جدید ارتباطی مثل توییتر، تلگرام، فیس بوک و… دو وجه دارند. یک وجه آن به تامین حق دسترسی همگانی به اطلاعات، پیشبرد آزادی بیان و قلم، آزادی اطلاعات و… است. وجه دیگر آن هم کارکرد منفی شان است که میتواند شامل انتشار شایعات، اخبار جعلی ، اطلاعات نادرست و بعضاً ممکن است مواردی که مغایر مباحث مربوط به امنیت ملی باشد را هم در برداشته باشند.
او ادامه می دهد: واقعیت این است که من فکر میکنم اولاً وجه مثبت این اپلیکیشن ها بر وجه منفی شان غلبه بیشتری دارد، ثانیاً می توان -یا باید- از راه های دیگری کاربردهای منفی این نوع اپلیکیشنها را کاهش داد. با این حال بعید به نظر میرسد که فیلترینگ راه حل موثر و قطعی باشد چون الان که چند هفته از زمان فیلترینگ تلگرام میگذرد، اگرچه استفاده از آن تا حدودی کاهش یافته اما در مجموع مردم از راه های مختلف باز هم وارد تلگرام می شوند و از آن استفاده میکنند. نباید داستان فیلترینگ این اپلیکیشنهای موبایلی شبیه ممنوع شدن ماهواره ، ویدئو و امثال آن ها در اوایل انقلاب شود. چرا که آن اسلحه کاربرد خود را از دست داده و قانونی بوده که عملاً رعایت نشده است. بنابراین در این مورد خاص هم به نظر می رسد که این اتفاق می تواند کم و بیش رخ دهد. به این معنا که ممکن است مردم این محدودیتها را دور بزنند و تا وقتی متقاعد نشوند که -به عنوان مثال- زیانهای استفادهی بی حد از این امکانات و شرایط چیست و خودشان به دانش و سواد رسانهای مجهز نشوند تا بتوانند از این امکانات استفادهی درست و منطقی داشته باشند، محدودیتهای اجباری الزاماً در درازمدت راه حل مناسبی نخواهد بود. بنابراین باید به بازاندیشی در مورد این تصمیمات رسید.
فرقانی افزود: اما این که چرا یک گروهی باز هم به ایجاد این بن بست های ارتباطی تشویق میکنند باید بگویم بخشی از این گروهها همان هایی هستند که تا همین اواخر خودشان هم از این امکانات استفاده میکردند ، اینکه چگونه متوجه شدند این امکانات مناسب نیست جای سوال دارد. اما بیشتر می توان گفت که بخشی از این بحثها ، جدالها و یا مناقشه ها، جدال های سیاسی و ناشی از همان جناح بندیها است.
با این حال عدهای این مسئله را در نبود تفاهم و گفتگو بین دولت و افراد و گروه هایی در بخشهای دیگری از حاکمیت میدانند، رئیس دانشکده علوم ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی توضیح می دهد: بخشی از این نظر درست است. یعنی به نظر من شاید بتوان از طریق گفتگو، استدلال و استنادهای منطقی اقناع صورت گیرد و عملاً بر سر کاهش برخی از محدودیت ها به تفاهم برسند. اما بخشی هم به نظر میرسد که شاید خیلی موثر نباشد، چون در همین جریان اخیر شاهد این مسئله بودیم که این نرم افزارها به حکم قوهی قضائیه و نه به حکم دولت فیلتر شدند.
فرقانی به بیان پیامدهای این نوع تصمیم گیری های می پردازد: پیامدهای آن از چند جنبه قابل تأمل است. اول به سرخوردگی عمومی، یأس، بدبینی و سوءظن برمی گردد که این در هر کشوری مفید نیست و فاصله بین مردم با مجموعهی مدیریت کشور را بیشتر میکند. اعتمادها را کمتر میکند و سرمایهی اجتماعی را کاهش میدهد. بنابراین ممکن است مردم در آن جاهایی که باید حمایت کنند دچار تردید شوند که اصل قضیه این است. نکته دوم باید دید این نوع سیاست ها و یا محدود کردن ها چقدر موثر است و تا چه حد باعث میشود مردم به نرم افزارهای داخلی روی بیاورند و از این نرم افزارها صرف نظر کنند. آیا این امکانات اجازهی استفادهی جمعیت چند ده میلیونی از نرم افزارهای ارتباطی را میدهد یا خیر و… . اینها مواردی است که باید از خیلی وقت پیش برنامه ریزی میشد. اگر از ابتدا امکانات موازی درنظر گرفته میشد ما در استفاده از یک نوع اپلیکیشن یا نرم افزار دچار انحصار نمیشدیم تا بخش کثیری از جمعیت به آن روی بیاورند و در نتیجه قطع یا فیلترینگ آن عوارض منفی اجتماعی هم داشته باشد.
رسانهها و مطبوعات نسبت به چنین تصمیم گیری هایی چه واکنشی میتوانند نشان دهند ؟فرقانی توضیح می دهد: رسانهها باید گفتگوهای استدلالی ، منطقی و تفاهمی را در این زمینه دامن بزنند، به عبارتی یک گفتگو و بحث ملی را در این زمینه پیش بکشند، دیدگاههای موافق و مخالف و دیدگاههای کارشناسی مطرح شود. در مجموع تلاش شود تا در درجه اول تصمیم گیریها تا حد امکان منطقی تر صورت گیرد و ثانیاً اگر هم تصمیمی بنا به منافع و مصالح ملی گرفته میشود، بازتابهای آن در افکار عمومی بار منفی کمتری داشته باشد.
او ادامه می دهد: به عبارتی رسانه ها باید به نوعی مردم را با استدلال و منطق و نه یک طرفه برای پذیرش شرایط جدید آماده کنند. ولی باید قبل از آن در افکار عمومی اقناع صورت گرفته باشد و مردم را از طریق رسانهها متقاعد کرده باشیم که چه چیز مصلحت است و چه چیز نیست به گونهای که مردم هم پذیرای این تصمیمات باشند. اما در حال حاضر ما میبینیم که این چنین نیست و در نتیجه شاهد واکنشهای متفاوتی در قبال این اتفاق هستیم.
شفقنا رسانه- زهرا حکیمی
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰